تولید ناخالص داخلی چیست؟

تولید ناخالص داخلی (GDP) یک معیار اقتصادی برای کلیه کالاها و خدمات اقتصادی تولید شده توسط یک کشور در یک دوره زمانی خاص (معمولاً 1 سال) است.

GDP با افزودن ارزش کل تولید سالانه کالا و خدمات یک کشور محاسبه می شود که عبارت است از:

تولید ناخالص داخلی = مصرف بخش خصوصی + سرمایه گذاری تجاری + هزینه کرد دولت + تغییر در موجودیها و منابع + صادرات – واردات

GDP  =  Private Consumption + Business Investments in Capital + Government Spending + Change in Inventories + Exports – Imports

 

تولید ناخالص داخلی به عنوان شاخص استاندارد زندگی در یک اقتصاد استفاده می شود،

ولی برخی از محدودیت ها در این زمینه عبارتند از:

  • تولید ناخالص داخلی اقتصاد بازار سیاه را در نظر نمی گیرد.
  • کیفیت زندگی فاکتور های بیشتری نسبت به کالاهای فیزیکی (اقتصادی یا غیر اقتصادی) دارد.
  • تولید ناخالص داخلی پایداری رشد را اندازه گیری نمی کند.
  • اگر کشوری پول پس انداز کند و آن را در خارج سرمایه گذاری کند، مانند ژاپن ، تولید ناخالص داخلی آن کاهش می یابد؛ با این حال ارزش و اثرات مثبت آن در آینده ی اقتصادی مشاهده خواهد شد.
  • اگر کشوری مانند ایالات متحده پول قرض گرفته را خرج کند، تولید ناخالص داخلی آن افزایش می یابد. با این حال،  اثرات منفی این بدهکاری در آینده خود را نشان خواهد داد.

 

 

تولید ناخالص داخلی(GDP) در برابر GNP و GNI

اگرچه تولید ناخالص داخلی(GDP) یک معیار پرکاربرد است ، اما روشهای دیگری برای اندازه گیری رشد اقتصادی یک کشور وجود دارد. در حالی که تولید ناخالص داخلی فعالیت اقتصادی را در محدوده فیزیکی یک کشور (اعم از تولیدکنندگان بومی آن کشور یا واحدهای متعلق به خارجی ها) را اندازه گیری می کند ، تولید ناخالص ملی (GNP) اندازه گیری کل تولید افراد یا شرکت های بومی یک کشور است، از جمله کسانی که در خارج از کشور مستقر هستند، همچنین GNP تولید داخلی توسط خارجیان را حذف می کند.

درآمد ناخالص ملی (GNI) یکی دیگر از معیارهای رشد اقتصادی است. این مجموع کل درآمدی است که شهروندان یا اتباع یک کشور به دست می آورند (صرف نظر از اینکه فعالیت اقتصادی اساسی در داخل یا خارج از کشور انجام می شود).

رابطه بین GNP و GNI مشابه رابطه بین رویکرد تولید (خروجی) و رویکرد درآمد مورد استفاده برای محاسبه تولید ناخالص داخلی است. GNP از رویکرد تولید استفاده می کند ، در حالی که GNI از رویکرد درآمد استفاده می کند.

با استفاده از GNI درآمد یک کشور به عنوان درآمد داخلی آن محاسبه می شود ، بعلاوه مالیات و استهلاک غیر مستقیم تجاری. رقم درآمد خالص عوامل خارجی با کسر کلیه پرداختهای انجام شده به شرکتها و افراد خارجی از کلیه پرداختهای انجام شده به مشاغل داخلی محاسبه می شود.

 

در اقتصاد جهانی که به طور فزاینده ای رشد می کند ، GNI به عنوان یک معیار بالقوه برای سلامت کلی اقتصاد نسبت به تولید ناخالص داخلی مطرح شده است. از آنجا که اکثر کشورها بیشتر درآمد خود را توسط شرکت ها و افراد خارجی به خارج از کشور برداشت کرده اند ، رقم تولید ناخالص داخلی آنها بسیار بیشتر از رقمی است که نشان دهنده GNI آنها است.

به عنوان مثال ، در سال 2019 ، لوکزامبورگ تفاوت قابل توجهی بین  GDP و GNI  خود داشت ، عمدتا به دلیل پرداخت های کلانی که از طریق شرکت های خارجی که در لوکزامبورگ تجارت می کردند به سایر نقاط جهان انجام شد ، که توسط قوانین مالیاتی مطلوب این کشور کوچک جذب شد. برعکس ، در ایالات متحده  GDPو GNI  تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. در سال 2019 ، GDP ایالات متحده 21.7 تریلیون دلار و GNI آن نیز 21.7 تریلیون دلار بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست